گذر این روزها

عزیز دل مامان

دیشب عروسی عمو سینا دوست خوب بابا جواد بود.

به شما خیلی خوش گذشت. همش دست میزدی و می رقصیدی مامان فدات بشه

با اینکه خیلی دیر وقت بود و شما هم حسابی خواب داشتی اما صبوری کردی. مامان و بابا از شما متشکرن

جونم برات بگه که دوباره بردیمت آرایشگاه و موهات رو اصلاح کردیم. این شد 3 بار

با اینکه هنوز هم دوست دارم موهات بلند بشه اما به مرحله ای رسید که نمیشد تحمل کرد. همش شلخته بودی انگار

از شیطنتت هر چی بگم کم گفتم.

نصف روزت رو ، روی کابینت یا توی کابینت سر میکنی

سپهر داری چی کار میکنی ؟

مامان ولم کن ، نمی بینی سرم شلوغه آخه

توی هوای خوب بهار هم رفتیم پارک ، اما شما نرسیده خوابیدی

13 بدر امسال مهمان خاله محبوب بودیم. خوش گذشت ، مهم این بود که شما عصر با خیال راحت استراحت کردی.

اینم چندتا از عکسای اون روز :

عزیزکم کلا عشق برق و لامپ و لوستری

اینم سپهر روی پله های خونه خاله محبوب

مامان فدای پسر رقاصش بشه

ا

همه دستا بالــــــــــــــــــــــا آهـــــــــا آهـــــــــــــا

سپهر جونم صبح ها با هم کارتهای مصور صدای حیوانات رو تمرین میکنیم که خیلی دوست داری

ببین چه با دقت به کارتها نگاه میکنی.

از بین همشون به گوسفند خیلی علاقه داری چون بیرون می بینیش و برات جالبه. وقتی حیوانات رو ببینی صدای عجیبی از خودت درمیاری  عاشقتــــــــــــــم

مامان یه لحظه وقت بده پیداش کنم. قورباغه رو گفته بودی آیــــــــــــا ؟

اتاقت رو خیلی دوست داری ولی همش میگه منم پیشت بشینم تا بازی کنی. البته بازی که چه عرض کنم بیشتر به خرابکاری شبیه

مامان بذار ساعت اتاقم رو تعمیر کنم ، همش می خوابه

اینجا هم گل پسر من از حموم اومده و ترگل ورگل شده

اینم از لقمه های پنیری و هندوانه آقا سپهر

سپهرکم از دست غذا نخوردنت دارم دیوونه میشم. تخم مرغ رو با هر ترفندی که ممکنه بهت میدم که تو اکثر موارد شکست می خورم

گوشت قرمز رو به گوشت مرغ ترجیح میدی ، دوست داری غذا رو با چنگال بخوری ، عاشق دوغ هستی ، پنیر ورقه ای رو خیلی دوست داری.

خدایا تو رو به خاطر این موهبت الهی که نصیبمون کردی ممنونم